کد مطلب:303589
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:128
تقدیم به بضعه پاک رسول
ای افتخار عالم هستی لقای تو
پاینده چون بقای حقیقت بقای تو
من هیچكس دگر نشناسم به روزگار
بانوی خاندان فضیلت سوای تو
الحق كه هرچه فخر و شرف بود در جهان
می خواست خاص شخص تو باشد خدای تو
فرزند مصطفایی و زهرای اطهری
ای مصطفای تو همه محو صفای تو
شوی تو مرتضی و رضایت رضای او
زین رو بود رضای خدا در رضای تو
دخت خدیجه بودی و در خانه علی
چشم زمانه خیره بماند از وفای تو
فرزند چون حسین و حسن، خود كه آورد؟
آورده ای تو، جان دو عالم فدای تو
حلم حسن، كه پایه دین استوار داشت
كرد آشكار، تربیت جانفزای تو
در خانه تو درس شهامت فرا گرفت
آن پاكباز خسرو گلگون قبای تو
پرورده ای چو زینب كبری تو دختری
دختر نه، بلكه ضیغم دختر نمای تو
هر كس تو را شناخت به حق اعتراف كرد
بیگانه با خدا نشود آشنای تو
ای سرور زنان دو عالم كه بود و هست
فردوس آیتی زمبارك سرای تو
دنیا نساخت با تو و كاری شكفت نیست
این خاكدان پست، كجا بود جای تو؟
مانند شمع، سوختی و اشك ریختی
جانسوز همچو ناله نی شد نوای تو
تو دختر پیمبر و بعد از وفات او
از جور امتش، غم بی انتهای تو
آتش زدند دوزخیان، چون در بهشت
آتش گرفت جان جهان از برای تو
بهر رهایی علی از دست دشمنان
افكنده لرزه در همه عالم ندای تو [1] .
مدیحه ای دیگر در فضایل حضرت زهرا (س)
فاطمه امّ الائمه عصمت كبری
بضعه خیرالانام زهره زهرا
آنكه به حورای اصل، گشته مقلب
وآنكه به عذرای دهر، گشته مسما
ساره و هاجر، كمینه خادمه او
مریمش از جان كنیز وقابله حورا
دُر ج گرانمایه دو گوهر تابان
مطلع نورین، آسمان دو بیضا
گرنبدی فاطمه، نبود به عالم
هستی این نه سپهرو آدم و حوا
خود زنبوت، نه اسم بود و نه رسمی
هم ز ولایت، نه نفی بود و نه معنا [2] .
[1] سروده: دكتر ناظر زاده كرماني از كتاب شكوفه هاي ولايت تأليف سيدخليل شبيري.
[2] خلاصه اي از اشعار فتحعلي كرماني.